با سختیِ بت‌ها چه باید کرد؟
با این تَشَتُت‌ها چه باید کرد؟
گیرم تفاوت‌ها نمایان شد
با بی‌تفاوت ها چه باید کرد؟

با مردمی که سیل را هر سال
بر گردنِ قسمت می‌اندازند
دنیایشان را می‌دهند اما
قبل از دعا یک سد نمی‌سازند!

ما مردمانی عاشق کوروش
ما قومِ در تاریخ جا مانده
جداً کدام از ما فقط یک بار
یک خط از آن تاریخ را خوانده؟

ما فخرمان فرهنگ دیروز است
انکار هر یک درد تسکین است
باید پذیرفت این حقیقت را
امروز ما فرهنگمان این است

تا زخم را گردن نمی‌گیریم
این زخم‌های کهنه پابرجاست
ما بیشتر دنبال توجیه‌ایم
این فرق ما با مردم دنیاست

جداً اگر ما فخر دنیاییم
از مردم دنیا چه باید گفت؟
من می‌پذیرم سخت بدبینم
تو جای من، از ما چه باید گفت ...

 

روزبه بمانی

 

 

دنیا تغییر خواهد کرد بزودی... شک نکن ..‌. 

در آستانه شگفتی بزرگ در جهان ایستاده ایم

 

ترامپ آمد!!

برای صدف عزیز و دل داغدار و مهربانش

 

 

دیروز دلم تنگ شد و با آسمان و دلتنگی‌اش
با زمین و تنهائیش
با خورشید و نبودنش
به یاد پدر سخت گریستم
پدرم وقتی رفت سقف این خانه ترک بر میداشت
پدرم وقتی رفت دل من سخت شکست
خاطر خاطره ها رخ بنمود
زندگی چرخش یک خاطره است
خاطر خاطره ها را نبریدش از یاد
پدرم وقتی رفت آسمان غمزده بود
و زمین منتظر …..
زندگی چرخش ایام و گذار من و توست
و کسی گفت به من:
آب را گل نکنید
پدرم در خاک است

زندگی می‌گذرد
کاش یک فاتحه مهمان شقایق باشیم
و زمین کوچک نیست
دل ما تنگ و نفس سنگین است
کاش میشد آموخت که سفر نزدیک است
خاطر خاطره‌ها را نبریدش از یاد
زندگی می‌گذرد
کاش یک فاتحه مهمان شقایق باشیم.......

 

 

میترسم...

قلبم تیر می کشد از ترس 

تو در سکوت و با چشمهایی غمگین حرفهای مرا شنیدی

اما

این تمام ماجرا نبود

من از ناگفته ها میترسم

پدر باصدای لرزان میگوید که تو حالا از همیشه آگاه تری

و من آرزو میکنم دروغ باشد 

چرا که از تمام آنچه از تو پنهان کرده بوده ام میترسم

خدا کند که ندانی ... هرگز ندانی ...

خدا کند که دوباره ...دوباره دلشکسته ات نکنم

 

 

*از اون آدم سابق هیچی نمونده .گله ای هم ندارم . اون ساحل غرغرو  خوب نبود.یه جایی خوندم اگر به جایی رسیدی که به آرزوها و رویاهات خندیدی بدون پیر شدی. خب! مبارکم باشه . دهه چهارم زندگی از سرمم زیاده . آرزو و خواب خیال باشه برای جوانترها😔

*تا یادم نرفته بگم اینروزها بجز پدر وماجرای عشق بی زمانش به مادرم با دو چیز سرگرمم.

خوندن وبلاگم از اول تا امروز  و وراجی کردن پیش خدا.

ولی خداییش شما با من خیلی مهربون بودید  چطور تحملم میکردید؟؟؟؟